۱۳۹۹ فروردین ۲۴, یکشنبه

شعر اشک یتیم ( سراینده : پروین اعتصامی)


روزی گذشت پادشهی از گذرگهی
فریاد شوق بر سر هر کوی و بام خاست
پرسید زان میانه یکی کودک یتیم
کاین تابناک چیست که بر تاج پادشاست
آن یک جواب داد چه دانیم ما که چیست
پیداست آنقدر که متاعی گرانبهاست
نزدیک رفت پیرزنی کوژپشت و گفت
این اشک دیدة من و خون دل شماست
ما را به رخت و چوب شبانی فریفته است
این گرگ سالهاست که با گله آشناست
آن پارسا که ده خرد و ملک، رهزن است
آن پادشا که مال رعیت خورد گداست
بر قطرة سرشک یتیمان نظاره کن
تا بنگری که روشنی گوهر از کجاست
پروین، به کجروان سخن از راستی چه سود
کو آنچنان کسی که نرنجد ز حرف راست

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

جریان‌هایی که حتی قهرمانان المپیک شنا به مقابله با آن قادر نیستند/نحوه شناکردن در کانال‌های آبی

معاون پژوهش و فناوری پژوهشگاه ملی اقیانوس‌شناسی و علوم جوی با بیان اینکه جریان‌های شکافنده در همه آب‌های شمال و جنوبی کشور وجود دارد...